معرفی و دانلود کتاب پل معلق | محمدرضا بایرامی | انتشارات افق

قهرمان کتاب پل معلق سرباز وظیفه‌ای به نام نادر است که از بدِ حادثه باید بهترین ایام جوانی خود را در جبهه‌های خطرخیزِ نبرد سپری کند. تراژدی زندگی نادر زمانی رقم می‌خورد که تمام اعضای خانواده‌اش بر اثر بمبارانِ هواییِ شهر از سوی ارتش دشمن، از بین می‌روند. نادرِ بینوا پس از این حادثه، علاوه بر به دوش کشیدن بار مصیبت، باید با درد عذاب وجدان نیز کنار بیاید. چرا که او کوتاهیِ خود در انجام وظیفه را عامل موفقیت هواپیماهای دشمن در حمله به شهری می‌داند که تمام اعضای خانواده‌اش در آن به شهادت رسیدند. اما آیا می‌توان نادر را گناهکار دانست؟ مگر نه این‌که جنگ است و هزاران هزار عامل خارج از کنترل و غیرقابل پیشبینی؟ مگر نه این‌که نادر تا آنجا که در توان داشته برای حفاظت از جان همشهریان خود کوشیده است؟ و مگر نه‌ این‌که او، در نهایت امر، جوانی خام و بی‌تجربه در عرصه‌ی نظامی بوده است؟… باری، پاسخ ما به این پرسش‌ها هر آن اندازه هم که همدلانه باشد، نمی‌تواند از تأثیر ویرانگر پاسخی که نادر در پیشگاه وجدان خویش به خود می‌دهد، بکاهد. به همین خاطر، نباید تعجب کنیم، زمانی که نادر را، مغموم و تنها، در حال گریز از هرآنچه زندگی پیشین را به یادش می‌آورد، می‌یابیم…

افتخارات کتاب پل معلق

علاقه‌مندان به رمان‌های حوزه‌ی دفاع مقدس مخاطبین اصلی کتاب پل معلق از محمدرضا بایرامی‌اند.

با محمدرضا بایرامی بیشتر آشنا شویم

سرانجام تخته‌سنگ از جاش تکان خورد. کناره‌های رود را خراب کرد و به همراه خاک آن، سقوط کرد. حفره‌ای ایجاد شد و تخته‌سنگ را بلعید. دیگر چیزی از آن دیده نمی‌شد. با خود گفت: یعنی این‌همه گود است؟ و تعجب کرد. از آن بالا که نگاه می‌کرد، حتی در آن ساعاتی که سعی می‌کرد خودش را پرت کند پایین _ و نمی‌توانست _ باز تصور نمی‌کرد با عمقی چنان روبه‌رو بشود. فکر می‌کرد این رودی است سیمره نام که می‌تواند در جایی به کرخه‌کور و از آن‌جا به اروندکبیر وصل بشود و آن‌قدر آب دارد که بتواند جسدی را تا بدان جا ببرد.

معرفی کتاب پل معلق

کتاب پل معلق (برنده‌ی جایزه‌ی قلم زرین) یکی از برجسته‌ترین رمان‌های ایرانی در حوزه‌ی دفاع مقدس است. محمدرضا بایرامی در این اثر تکان‌دهنده داستان زندگی سربازی را به تصویر کشیده که به سبب کوتاهی در انجام وظیفه‌، خود را مسئول به وقوع پیوستن فاجعه‌ای تمام‌عیار می‌یابد…

درباره کتاب پل معلق

محمدرضا بایرامی (Mohammadreza Bayrami) به سال 1340، در استان اردبیل دیده به جهان گشوده است. وی، با استناد به آنچه خود بیان داشته، در کودکی و پس از مطالعه‌ی قصه‌هایی از صمد بهرنگی به طور جدی به داستان‌نویسی علاقه‌‌مند شد. بایرامی این روزها علاوه بر نوشتن، ریاست «خانه‌ی داستان ایران» را نیز بر عهده دارد. «لم‌یزرع» و «گرگ‌ها از برف نمی‌ترسند» دو عنوانِ برجسته‌ در کارنامه‌ی کاری محمدرضا بایرامی‌اند. آنچه در ادامه می‌بینید عناوین برخی دیگر از کتاب‌های این نویسنده‌ی پرکار است.

اثر نام‌برده رمانی تکان‌دهنده از محمدرضا بایرامی، داستان‌نویس نام‌آشنای معاصر، است. بایرامی در کتاب پل معلق با دستمایه قرار دادن روزهای پرآشوب جنگ ایران و عراق، داستانی بس گیرا و نظرگیر را به رشته‌ی تحریر درآورده است؛ اثری جذاب که در عین حفظ بی‌طرفی و برخورداری از نگاهی عمیقاً انسانی، بخشی از ناشنیده‌ها و نادیده‌های دوران جنگ را به طرزی هنرمندانه برایمان به تصویر کشیده است.

تکیه داد به دیواره سنگر و فکر کرد آن‌ها فقط دارند رفع تکلیف می‌کنند و ویرانی به وجود آمده، نمی‌تواند جایی از فکرشان را اشغال کرده باشد. شاید همه‌چیز را کنترات کرده بودند و برای همین هم این‌طور خودشان را به آب و آتش زده و شبانه‌روزی کار می‌کردند.

باز هم صدای موتور حفاری شنیده می‌شد. کجا را می‌کندند؟ کارگرها دور تخته‌سنگ پهنی که درست در یک متری رودخانه جا خوش کرده بود، جمع شده بودند. دیلم‌ها را فرو کرده بودند زیر تخته‌سنگ و زور که می‌خواستند بزنند، هم صدا با هم داد می‌زدند: یا علی! اما تخته‌سنگ انگار خیال تکان خوردن نداشت.

– برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی

– برنده‌ی جایزه‌ی کبرای آبی سوئیس

– برنده‌ی جایزه‌ی خرس طلایی

و…

در بخشی از کتاب پل معلق می‌خوانیم

رویدادهای دلخراشی که طی هشت سال جنگ فرسایشی ایرانیان با ارتش متجاوز بعثی روی داد، منبعی گران‌بها برای هنرمندان و داستان‌نویسان ایرانی محسوب می‌شوند؛ گنجینه‌ای مدفون زیر دریایی از خون، که دستیابیِ حقیقی به آن نه تنها سبب اعتلای هنر ایرانی می‌گردد، بلکه فهم ما را از آنچه بر پدران و مادرانمان گذشت نیز، بهبود می‌بخشد. واقعیت آن است که ما هنوز ناگفته‌های بسیاری در باب جنگ تحمیلی داریم. البته شمار آثار ادبی و هنری‌ِ خلق‌شده با محوریت تاریخ جنگ ایران و عراق فراوان است؛ همچنین است شمار پژوهش‌های به ظاهر تاریخی در باب این موضوع. با این حال، این تنها ظاهر قضیه است. واقع امر آن است که فهم تاریخی ما از وقایع دوران جنگ هنوز بسیار ناقص، و اغلب آثار هنری و ادبی‌مان در باب آن دوره، بسیار ناپخته و دور از معیارهای زیبایی‌شناختی است. در چنین شرایطی، شایسته است که بیش از این‌ها قدرِ آثاری چون پل معلق را (که از معدود عناوین ادبی به راستی ارزشمند در حوزه‌ی دفاع مقدس به شمار می‌رود)، بدانیم.

چیزی در آسمان ترکید و نورش لحظه‌ای سر کوه را روشن کرد. صاعقه بود و وقتی چندبار دیگر تکرار شد، باران درشتی شروع کرد به باریدن و مجبورش کرد بچپد پشت موضع توپ. و چیزی نگذشته بود که آب‌ها از هر طرف راه افتاد. جویبارهای باریک، خاک زمین را می‌شستند و می‌بردند طرف رودخانه. فکر کرد، شاید الان در تهران هم باران می‌بارد و شاید مهران هم هنوز بیدار باشد و زل زده باشد به همین شب و همین باران، و کسی را سرزنش کند که می‌توانسته و لازم هم بوده که چیزی را به او بگوید و نگفته تا یک‌راست هلش بدهد به دل حادثه یا واقعه یا فاجعه تا او نیز به نوبه یا سهم خود از پا درآید. شاید بهتر بود مهران را نگه دارد پیش خودش و کم‌کم همه‌چیز را برایش توضیح بدهد و با او از پدافندی حرف بزند که درست در وقت لازم در جای لازم نبوده و باعث شده… شاید حالا آن شهر، آن شهری که درش به دنیا آمده و بزرگ شده بودند، برای او هم همان‌قدر دل‌آزار و غیرقابل تحمل بود که برای خودش. شاید…


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D9%84-%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%82/book/68476

– نامزد جایزه‌ی ادبی یلدا در سال 1383

– برنده‌ی جایزه‌ی قلم زرین در سال 1383

– رمان برگزیده‌ی جشنواره‌ی دفاع مقدس در سال 1383

– رمان برگزیده‌ی جشنواره‌ی کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور در سال 1382

در نکوداشت کتاب پل معلق

کارگرها تا جایی که می‌شد، آمده بودند جلو و زیر نور پرژکتوری که کج کرده بودند طرف رودخانه، آب را نگاه می‌کردند.

– پل معلق بهترین کتابی است که در حوزه‌ی دفاع مقدس خوانده‌ام. (نرگس آبیار، فیلمساز)

کتاب پل معلق مناسب چه کسانی است؟

«قصه‌های ساوالان»، «شب در بیابان»، «تفنگ»، «پل معلق»، «کوه مرا صدا زد»، «بادهای خزان»، «رعد یک بار غرید»، «در ییلاق»، «بعد از کشتار»، «به دنبال صدای او»، «شب‌های بمباران»، «عبور از کویر»، «غروب خورشید»، «مردگان باغ سبز»، «دشت شقایق‌ها»، «شاخه‌ی شکسته».

افتخارات محمدرضا بایرامی