معرفی و دانلود کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد | روت سیلوسترا | نشر افق

کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد با تصاویر دوست‌داشتنی و جذاب همراه است. این کتاب توسط سیده مینا لزگی ترجمه شده و انتشارات افق آن را به چاپ رسانده است.

کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد به چه کسانی توصیه می‌شود؟

کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد (The Old Woman Who Lived in a Roundabout) نوشته‌ی روت سیلوسترا (Ruth Silvestre) داستان پسربچه‌ای هشت ساله و ماجراجو به نام جو است. جو در یکی از ماجراجویی‌هایش با پیرزنی آشنا می‌شود که از جوانی در یک چرخ و فلک زندگی کرده بود. پیرزن تمام عمرش را به سرگرم‌کردن بچه‌ها با این چرخ و فلک گذرانده و حالا در پیری، تنها مانده بود. جو هر شنبه به او سر می‌زند، کنارش می‌نشیند و به سرگذشت عجیبش گوش می‌سپارد. او جو را سوار بر چرخ و فلک می‌کند و تجربیاتی جادویی به او هدیه می‌دهد که باید مثل یک راز بین خودشان بماند.

ماجرا از هیجان‌انگیزترین شنبه‌ی جو شروع شد. شنبه‌ای مثل تمام شنبه‌های دیگر که جو کوله‌بار سفرش را می‌بست و به ماجراجویی می‌رفت. از خیابان‌ها و پرچین‌ها می‌گذشت، پیچ‌ها را پشت سر می‌گذاشت و خانه‌ها را یکی یکی طی می‌کرد. اما آن شنبه از کوره‌راهی باریک سر در آورد و چیزی کشف کرد که هرگز به عمرش ندیده بود؛ یک چرخ و فلک کهنه و جادویی که از قضا خانه‌ی یک پیرزن تنها بود.

مطالعه‌ی این کتاب برای کودکان 9 تا 12 سال، نوجوانان و تمام کسانی که عاشق ماجراجویی و خواندن و شنیدن سرگذشت‌های عجیب‌ هستند، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی خواهد بود.

در بخشی از کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد می‌خوانیم

همین‌طور که جو پشت سر پدر از آشپزخانه بیرون می‌رفت، صدای موسیقی بلندتر می‌شد. او از بین میزهای نو با رومیزی‌های قرمز رد شد. انگار توی رویا بود. پشت پنجره‌های رستوران جدید، چیزی فوق‌العاده می‌دید. چیزی گرد و رنگارنگ با میله‌های مارپیچ طلایی! فریاد زد: «چرخ و فلک! این چرخ و فلک مادربزرگ پِگ است.»

این داستان رویایی در ادامه به اتفاقات تلخی می‌انجامد. اتفاقاتی که البته به معنای پایان دنیا نیست، اما قلب جو را لبریز از غصه می‌کند. از این جا به بعد، ماجرای جذاب و سرگرم‌کننده‌ی کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد، به داستانی آموزنده درباره‌ی مواجه شدن با واقعیت‌های غم‌انگیز زندگی و غلبه بر این غم‌ها ختم می‌شود و به بچه‌ها یاد می‌دهد که غم و ناراحتی‌هایشان را به کارهای خوب تبدیل کنند.

کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد، نوشته‌ی روت سیلوسترا، داستان دوستی پسربچه‌ای بازیگوش با پیرزنی است که در یک چرخ و فلک جادویی زندگی می‌کند. تنها دوستان پیرزن روباه و جوجه‌تیغی‌ها هستند و سرگذشت عجیبی دارند. جو هر شنبه به او سر می‌زند، با هم سوار بر چرخ و فلک می‌شوند و اتفاقاتی جادویی را تجربه می‌کنند.

درباره‌ی کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد

جو بچه‌هایی را که سوار چرخ و فلک بودند، تماشا کرد. آن‌ها از حیوان‌ها آویزان شده بودند. می‌خندیدند و دست تکان می‌دادند. جو می‌دانست که آن‌ها هیچ‌وقت سواری‌های فوق‌العاده‌ی او را با مادربزرگ پِگ، تجربه نخواهند کرد، اما صورت شاد بچه‌ها را می‌دید و می‌دانست اگر مادربزرگ پِگ این‌جا بود، حتماً خیلی خوشحال می‌شد. جو هیچ‌وقت او را از یاد نمی‌برد. پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد! جو حرفی را که مادربزرگ پِگ در آخرین دیدارشان زده بود، به یاد آورد: «جو، تو کلی ماجرا پیش رو داری.»

مشخصات کتاب الکترونیک

قیمت نسخه الکترونیک


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DA%86%D8%B1%D8%AE-%D9%88-%D9%81%D9%84%DA%A9-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF/book/79619

پدر او را بیرون برد تا با مردی که چرخ و فلک را خریده بود، آشنا شود. مرد به جو گفت که چه‌قدر از چرخ و فلک‌های قدیمی خوشش می‌آید. بعد هم نشان داد که چه‌طور هر ذره‌ی چرخ و فلک را دوباره رنگ کرده است. حالا دوکی خال‌های تازه و درخشانی داشت، جورجیِ زرافه خیلی براق شده بود، چرخ و فلک برق می‌زد و می‌درخشید و دستگاه‌هایش حسابی روغن‌کاری و تمیز شده بودند. جو دید تمام چرخ‌ها و چرخ‌دنده‌ها در حال حرکت‌اند. پدرش گفت: «اسم این مرکز خریدِ جدید، «مرکز چرخ و فلک» است. درست روی همان زمینی که مادربزرگ پِگ زندگی می‌کرد ساخته شده است.»

معرفی کتاب پیرزنی که در چرخ و فلک زندگی می‌کرد