معرفی و دانلود کتاب گل حسرت: فصل 1 و 2 | لیلی تکلیمی | انتشارات آئی‌سا

لیلی تکلیمی در کتاب گل حسرت: فصل 1 و 2 سرنوشت دختری به نام رؤیا را روایت می‌کند که در پدر و مادرش در دوران کودکی‌ او از یکدیکر جدا شده‌اند و رویا در کنار نامادری‌‌اش بزرگ شده است. زندگی در این خانواده برای رؤیا با مشکلات همراه بوده که تمام‌شدنی نیستند و اکنون خود رؤیا نیز در شرف جدایی از همسرش قرار دارد.

درباره‌ی کتاب گل حسرت: فصل 1 و 2

روز بعد از نمایش در گوشه‌ی خلوت و بی‌عبوری از حیاط مدرسه چنده نشسته بودم پای دیوار و بی‌هدف به بچه‌ها می‌نگریستم، صبح زود بود و هنوز خیلی‌ها نیامده بودند. بی‌اختیار به صدها موضوع در هم و بر هم فکر می‌کردم، به این‌ که اگر قدرت تصمیم‌گیری داشتم سرنوشتم تا کجا پیش می‌رفت؟ تا رهایی از قید و بندهایی که هیولاهای زندگی‌ام امان و الهه برایم ساخته بودند؟ تا جایی‌ که نامم بر سر زبان‌ها بیفتد و همه برای امضا گرفتن از من سر و دست بشکنند؟ تا استقلال زود هنگامی که مرا حتی از پدرم نیز سر و گردنی بالاتر می‌برد، یا همان ‌طور که امان می‌گفت این تازه یک شروع بود برای تبدیل شدن به کسی چون زری؟!

لیلی تکلیمی نویسنده‌ی جوان ایرانی است که در زمینه‌ی نوشتن رمان، به‌خوبی عمل کرده. از دیگر آثار او می‌توان به «آباد و چور»، «فصل پژمردن»، «بیرنگ»، «دنیای پنهان»، «شرط و بیراهه» اشاره کرد.

در بخشی از کتاب گل حسرت: فصل 1 و 2 می‌خوانیم

یک‌دفعه سایه‌ی سیاه کسی بالای سرم افتاد، آهسته سرم را بلند کردم تا نگاهش کنم، نور تند و آبی آسمان صبح‌گاهی چشمانم را زد، امان رو به رویم ایستاده و منتظر سلام و عرض ادبم بود ولی من نه سلامی‌کردم و نه از جایم برخاستم، مقابلم نشست و برای اولین بار در سلام کردن پیش‌قدم شد، اما پاسخ من باز هم سکوت بود، مدتی خیره نگاهم کرد، نوعی نگرانی ته چشمانش پیدا شد و لبخند موذیانه‌اش کم‌کم رنگ باخت، او آسیب‌پذیرتر از آن بود که به نظر می‌رسید و من این حقیقت را در همان لحظه به سرعت دریافتم. چیه؟ چرا جواب نمی‌دی؟… رؤیا؟

وقتی دید بی‌فایده است و من سکوتم را نمی‌شکنم دوباره همان رفتار سلطه‌وار آمیخته به طنز را ارائه داد: خیلی‌خب اگه می‌خوای حرف نزنی نزن، اون قدر بزرگوار هستم که ببخشمت، به ‌هر حال همیشه بخشش از بزرگانه!