– جایزهی اورشلیم
– جایزهی جهانی فانتزی
– جایزهی بینالمللی داستان کوتاه فرانک اوکانر
– جایزهی یومیوری (1995)
– جایزهی جونیچی (1985)
– جایزهی ادبی نوما (1982)
– جایزهی فرانتس کافکا (2006)
در بخشی از کتاب 1Q84 (جلد سوم) میخوانیم
آئومامه و تنگو که از دبستان با هم آشنا و به هم علاقهمند شده بودند، اکنون هرکدام دور از دیگری به زندگی خود ادامه میدهند. تنگو معلم ریاضی است و به نویسندگی علاقه دارد و آئومامه مربی تناسب اندام و همینطور قاتلی نیمهوقت است که مردان مسبب خشونت خانگی را به قتل میرساند.
«نمیدانم چه جور زندگی کردی و چه شادیها و غمهایی نصیبت شده. اما حتی اگر حسرت کارهایی به دلت مانده، نباید دوره بیفتی و پشت درِ خانههای مردم آن را بجویی. ولو اینکه با آن محل آشنایی داشته باشی، یا به نوع کاری که میکنی مسلط باشی.»
کتاب سوم: اکتبر دسامبر
فصل 1: یوشیکاوا؛ چیزی به حواشیِ دورِ هشیاری تلنگر میزند
فصل 2: آئومامه؛ تنها، اما نه بیکس
فصل 3: تنگو؛ جانوران همه لباس به تن داشتند
فصل 4: یوشیکاوا؛ اصلِ تیغ اوکام
فصل 5: آئومامه؛ مهم نیست چقدر ساکت بمانی
فصل 6: تنگو؛ با مورمورِ شستم
فصل 7: یوشیکاوا؛ به سوی تو میآیم
فصل 8: آئومامه؛ درِ چندان بدی نیست
فصل 9: تنگو؛ پیش از اینکه خروجی بسته شود
فصل 10: یوشیکاوا؛ گردآوری سرب صلب
فصل 11: آئومامه؛ کمبود شدید مهربانی و منطق
فصل 12: تنگو؛ قوانین دنیا دارد سست میشود
فصل 13: یوشیکاوا؛ آیا منظورشان از بازگشت به خانهی اول این است؟
فصل 14: آئومامه؛ این کوچولوی تودلیِ من
فصل 15: تنگو؛ چیزی نیست که مجاز باشد از آن حرف بزند
فصل 16: یوشیکاوا؛ یک ماشین کارآمد، صبور، بیاحساس
فصل 17: آئومامه؛ فقط یک جفت چشم دارم
فصل 18: تنگو؛ اگر به تن کسی سوزن فروکنی، خون میآید
فصل 19: یوشیکاوا؛ چه میتواند بکند که بیشتر مردم نمیتوانند
فصل 20: آئومامه؛ جنبهای از تغییر وضعم
فصل 21: تنگو؛ جایی درون سرش
فصل 22: یوشیکاوا؛ آن چشمها واقعاً آکنده از تأسف مینمود
فصل 23: آئومامه؛ بیشک نور آن جا بود
فصل 24: تنگو؛ ترک شهر گربهها
فصل 25: یوشیکاوا؛ چه سرد و چه گرم، خدا حی و حاضر است
فصل 26: آئومامه؛ چه رمانتیک
فصل 27: تنگو؛ شاید همهی دنیا کافی نباشد
فصل 28: یوشیکاوا؛ بخشی از روحش
فصل 29: آئومامه؛ دیگر دستت را رها نمیکنم
فصل 30: تنگو؛ اگر اشتباه نکرده باشم
فصل 31: تنگو و آئومامه؛ مثل نخود سبزی توی غلاف
مؤخره