معرفی و دانلود PDF کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی: درباره‌ی هستی انسان و تاریخیت او در فلسفه غرب | منوچهر آشتیانی

علایق پژوهشی منوچهر آشتیانی معطوف به بازخوانی مبانی مارکسیسم، ایده‌آلیسم آلمانی (خاصه فلسفه‌ی هگل) و جامعه‌شناسی انتقادی می‌شد. از میان آثار برجسته‌ی این نویسنده در دو حوزه‌ی فلسفه و جامعه‌شناسی، می‌توان به موارد پیش رو اشاره کرد: «هستی‌مندی و تاریخ‌مندی: درباره هستی انسان و تاریخیت او در فلسفه‌ی غرب»، «کارل مارکس و جامعه‌شناسی شناخت»، «ماکس وبر و جامعه‌شناسی شناخت»، «گفتارهایی پیرامون شناخت مناسبات اجتماعی»، «جایگاه دیالکتیک هگل در دیالکتیک جدید»، «جامعه‌شناسی تاریخی»، «پرسیدن و جنگیدن» و «فلسفه‌ی کانت در آیینه‌ی آثار او».

در بخشی از کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی می‌خوانیم

قیمت نسخه الکترونیک


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%85%D9%86%D8%AF%DB%8C/book/61137

از دیدگاه علم تاریخ، تاریخ نزد مسیحیت (و اسلام) «محکمه قضایی» پایان جهان است. حال تفکر جدید (بعد از رنسانس) این اندیشه را سکولاریزه (این‌جهانی) کرده و به تجربه‌گرایی رجوع داده است. لذا نهایت تاریخ مشکوک می‌ماند. مسیحیت واقعی بین «الهیات و دنیویت» دوآلیسمی به وجود آورده و هرچه به جلو می‌آییم این دوآلیسم، سکولارتر می‌شود و این دربارۀ اسلام نیز صدق می‌کند و مقصود و مضمون اکثر مراسم تشریفاتی دینی، جایگزین ساختن مصنوعی‌ای برای این سکولاریزاسیون واقعی است.

در آغاز از یهودیت تا مسیحیت صحبت بر سرانجام تاریخ بود. متفکرانی مانند ویکو و ولتر تاریخ را این‌جهانی ساختند و طی این نوسان بین ساکرال و سکولار تاریخ دیانت‌مآبانه به «تاریخ فرهنگ» تبدیل گردید. با اینکه تفکر یونانی اصالتاً تاریخی نیست و بعداً نیز «انسان‌گرایی تاریخ» و «جوهرانگاری» (عدم وابستگی وجود به تعقل) به‌وسیلۀ مسیحیت نفی گردید، ولی مسیحیت به اسطوره‌گرایی (میتولوژی) رجوع نکرد، بلکه اعتقاد باطنی دینی مسیحی (و بعداً اسلامی) با نابینایی درونی و ضروری انسان عقل سرکش افلاطون را مانند اسبی که به سوی پرتگاه می‌رود، به سوی گناه کشاند و سرانجام «جوهر تاریخ برابر خلقت الهی» کنار رفت و تاریخ عالم و آدم به‌وسیلۀ آکوئیناس از «جوهر مینوی» عاری گردید و تاریخ‌نگار واقعی و اصلی، خداوندی معرفی شد که قصد او از ایجاد تاریخ به «حیرت تنبه‌آمیز» درآوردن انسان‌ها است.

فهرست مطالب کتاب

کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی به دو بخش کلی تقسیم شده است. در بخش نخست اثر، دیدگاه‌های گوناگون در باب مسئله‌ی هستی انسان به بحث گذاشته شده و در بخش دوم، همین موضوع در پیوند با مسئله‌ی زمان و تاریخ‌مندی مورد تأمل قرار گرفته است. گفتنی‌ست که این اثر نخستین بار در سال 1398، از سوی انتشارات پگاه روزگار نو، در اختیار علاقه‌مندان به مباحث فلسفی قرار گرفت.

کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی مناسب چه کسانی است؟

منوچهر آشتیانی، فیلسوف و اندیشمند نام‌آشنای ایرانی، در کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی، به بازخوانی آرای فیلسوفان غربی در باب مسئله‌ی کانونی هستی انسان و رابطه‌ی آن با تاریخ بشر، همت گمارده است.

درباره کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی

مقدمه

یکم. مسئلۀ هستی انسان

دوم. مسئلۀ زمان و تاریخیت انسان

مشخصات کتاب الکترونیک

علاقه‌مندان به منازعات فلسفی و معرفت‌شناختی، مخاطبین اصلی منوچهر آشتیانی در کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی بوده‌اند.

با منوچهر آشتیانی بیشتر آشنا شویم

پرسش اصلی مطرح‌شده در کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی را می‌توان این‌چنین صورت‌بندی نمود: هستی انسان به عنوان سوژه‌ای خودمختار، چه پیوندی با ساحتِ تاریخ‌مندِ وجود او دارد؟ منوچهر آشتیانی در راستای پاسخ گفتن به این پرسش، مهم‌ترین متون تاریخ فلسفه‌ی غرب، از افلاطون تا هایدگر، را کاویده است. نکته‌ی برجسته در این پژوهش، مقایسه‌های درخشان و تأمل‌برانگیزی‌ست که مؤلف میان مواضع هستی‌شناسانه‌ی اندیشمندان غربی با تأملات هستی‌شناختی متفکرانِ سنت فلسفه‌ی ایرانی – اسلامی ترتیب داده است. مقایسه‌هایی که بی‌شک بر قدر و ارزش این اثر نزد مخاطب فارسی‌زبان می‌افزایند.

منوچهر آشتیانی در عرصه‌ی سیاست نیز شخصیتی فعال و الهام‌بخش بود. گرایشات سیاسی مطرح‌شده در آثار وی به مواضع نئومارکسیست‌های غربی، از جمله آرای تئودور آدورنو و والتر بنیامین، نزدیک است. در میان کنش‌های سیاسی منوچهر آشتیانی، سابقه‌ی فعالیت به عنوان یکی از اعضای حزب توده پیش از انقلاب اسلامی، شاخص‌ترین مورد قابل ذکر است.

معرفی کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی: درباره‌ی هستی انسان و تاریخیت او در فلسفه غرب

مارتین هایدگر، فیلسوف پرآوازه‌ی آلمانی، در شاهکار فلسفی خود با عنوان «هستی و زمان»، پرسشِ هستی را یگانه مسئله‌ی کانونی فلسفه قلمداد نموده است. مروری بر تاریخ فلسفه‌ی غرب، مدعای هایدگر را به روشنی هرچه تمام‌تر اثبات می‌کند. فلسفه‌ی غربی، اگر خاستگاه آن را مطابق تلقی عام، یونان باستان بدانیم، با پرسش هستی‌شناسانه‌ی افلاطون در باب ماهیت وجود و پاسخ ژرف او به این پرسش آغاز شد و با کنکاش طیف وسیعی از متفکران بعدی در باب همین مسئله، به اوج و اعتلای کنونیِ خود رسید. پرسش از هستی همبسته‌ی پرسش از امور بنیادین دیگری از قبیل زمان، محدودیت و البته، معنا و ارزش است؛ اموری که جملگی پیوندی گسست‌ناپذیر با تاریخ بشری، یا به عبارت دقیق‌تر، تاریخ‌مندیِ بشر، دارند. منوچهر آشتیانی، متفکر فقید ایرانی، در کتاب هستی‌مندی و تاریخ‌مندی به بررسی رابطه‌ی دوجانبه‌ی هستی‌شناسی و تاریخ نشسته و ضمن این کار، چکیده‌ی تأملات مهم‌ترین چهره‌های فلسفه‌ی غرب در باب هستی‌شناسی را ارائه نموده است.

منوچهر آشتیانی (Manouchehr Ashtiani) متفکر چپ‌گرای ایرانی بود. او به سال 1309، در محله‌ی قدیمی سنگلج تهران دیده به جهان گشود و به سال 1399، پس از تحمل یک دوره بیماری سخت و طولانی، روی در نقاب خاک کشید. منوچهر آشتیانی فلسفه‌دانی برجسته و حاذق، با تألیفاتی ارزنده در این حیطه بود. او مدرک دکترای فلسفه‌ی خود را از دانشگاه هایدلبرگ آلمان اخذ نمود و پس از آن، اغلب وقت و نیروی خویش را صرف پژوهش در بنیان‌های فلسفه و جامعه‌شناسی آلمانی کرد.