معرفی و دانلود کتاب آخرین مرد سفیدپوست | محسن حمید
انتشار: بهمن 05، 1403
بروزرسانی: 31 خرداد 1404

معرفی و دانلود کتاب آخرین مرد سفیدپوست | محسن حمید


معرفی کتاب آخرین مرد سفیدپوست

کتاب آخرین مرد سفیدپوست نوشته ی محسن حمید داستانی در مذمت نژادپرستی است. داستانی شهری بی نام و نشان که مردم سفیدپوستش حالا به دلیلی کاملا نامعلوم دارند رنگ عوض می کنند و سیاه پوست می شوند. این مسئله آشوبی بزرگ را در پی دارد. این کتاب از پرفروش ترین رمان های نیویورک تایمز به شمار می رود.

درباره ی کتاب آخرین مرد سفیدپوست

برای درک جدیدترین داستان محسن حمید (Mohsin Hamid)، نویسنده ی برجسته ی پاکستانی تبار کافی است موقعیت زیر را در ذهن خود تجسم کنید:

تصور کنید که یک روز از خواب بیدار می شوید و می بینید هیچ شباهتی به آدمی که تا پیش از این بوده اید، ندارید. سال های سال در بدن خود زندگی کرده اید، به ظاهر و هویت خود عادت دارید، سال هاست که اطرافیان شما را با چنین ظاهری پذیرفته اند و از همه مهم تر ظاهرتان در جامعه برایتان یک امتیاز است و ناگهان در طی یک شب همه چیز به هم می ریزد. صبح بیدار می شوید و می بینید رنگ پوستتان عوض شده است. حال قرار است چه کار کنید؟ اگر مردم به خاطر این تغییر رنگ، علیه تان جبهه بگیرند و از شما متنفر شوند چه؟

این بلایی است که بر سر آندرس در کتاب آخرین مرد سفیدپوست (The Last white man) نوشته ی محسن حمید آمد. او یک روز صبح متوجه شد که رنگ پوستش تغییر کرده است و تنها او هم نبود که دچار چنین مشکلی شده بود. کم کم تمام آدم های شهر شبیه آندرس می شوند و این تنها مشکل پیش آمده نیست. آدم هایی که هنوز سفیدپوست هستند علیه بقیه دست به شورش می زنند. سرانجام چه خواهد شد؟ آیا بالاخره مردم با هم کنار خواهند آمد و زندگی به شکل آرام سابق پیش خواهد رفت و یا این تغییر رنگ پوست منجر به یک فروپاشی خواهد شد؟

معرفی و دانلود کتاب آخرین مرد سفیدپوست

محسن حمید در کتاب آخرین مرد سفیدپوست، دست به خلق شهری بی نام و نشان زده و دنیایی سورئال می آفریند. او می کوشد تا در قالب داستان از تبعیض نژادی سخن بگوید و اتفاقاتی که در پی نژادپرستی رخ خواهد داد را مجسم کند. محسن حمید می کوشد تا در این کتاب خوانندگان خود را به چالش بکشد و آن ها را وادار به اندیشیدن به این سوال کند که اگر رنگ پوست حذف شود و دیگر سفیدپوست ها قدرت برتر نباشند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

کتاب آخرین مرد سفیدپوست به کوشش لیدا قهرمانلو به فارسی ترجمه شده و از انتشارات مروارید به چاپ رسیده است.

جوایز و افتخارات کتاب آخرین مرد سفیدپوست

  • نامزد جایزه ی ادبی اسپن وردز در سال 2023؛
  • یکی از «کتاب هایی که خواندنشان ضروریست» به انتخاب نیویورکر؛
  • کتاب پرفروش نیویورک تایمز؛
  • انتخاب به عنوان یکی از بهترین کتاب های سال توسط The New Yorker، Vogue و NPR.

نکوداشت های کتاب آخرین مرد سفیدپوست

  • یک داستان خیال انگیز در باب نژاد و برتری... این داستان تنها توسط نویسنده ای می توانست نوشته شود که بخواهد کاملا صادقانه درباره ی تجربیات خود پیرامون نژادپرستی صحبت کند. (واشنگتن پست)
  • یک داستان اخلاقی برای دنیای دردآور ما... داستانی که به شکلی مسحورکننده توسط محسن حمید به رشته ی تحریر درآمده است. (لس آنجلس تایمز)
  • سوزناک و هیجان انگیز... بازسازی مسخ کافکا برای عصر پر از تبعیض نژادی ما. (اوپرا دیلی)
  • تضادی پرتنش میان خود جدید و خود قدیمی. (مجله ی نقد شیکاگو)

کتاب آخرین مرد سفیدپوست برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای علاقه مندان به داستان های اجتماعی و طرفداران ژانر علمی و تخیلی مناسب و جذاب خواهد بود.

در بخشی از کتاب آخرین مرد سفیدپوست می خوانیم

آندرس روی مبل نشست و اونا بعد از لحظه ای تردید کنارش نشست، کمی صحبت کردند و اونا متوجه شد چقدر آندرس به قوت قلب گرفتن احتیاج دارد اما اونا نتوانست به او قوت قلب دهد، مراقب بود که دوباره در آن نقش فرو نرود، دوباره نه، نه حالا، حتی مقاومت کرد به آندرس دروغ نگوید چون نمی دانست چه چیز خوبی از دروغ گفتن حاصل می شود، هرچه به فکرش آمد گفت، واقعیت عریان را گفت، که آندرس شخص دیگری شده، نه فقط شخص دیگری، نوع دیگری شده، کاملاً متفاوت، و این که هرکسی که او را می شناخت، همین فکر را خواهد کرد، با این که تصور سختی بود ولی واقعیت داشت.

چشمان آندرس پر از اشک شد اما گریه نکرد، مژه هایش تر شد و لب هایش را روی هم فشرد، و با خندۀ الکی، خنده ای که تلخی از دست دادن اونا را در دل خود داشت، از او پرسید که سیگار می کشد یا نه، اونا هم در جوابش لبخندی زد یعنی معلوم است که می کشم.

سیگاری پیچید و مثل گذشته ها با هم دودش کردند، برای مدتی هر دو ساکت و سرگشته بودند، بعد آندرس به تخت اشاره کرد و از اونا خواست که شب بماند، اونا فکری کرد و به آندرس، که هنوز ظاهر آزاردهنده ای داشت، نگاهی انداخت و برای ناراحتی و شکنندگی اش بیشتر دل سوزاند، وقتی آندرس بلند شد و به طرف تخت رفت اونا در ابتدا نه با شوق، اما در نهایت با تردید به تخت رفت. برایشان تجربه ای کاملاً متفاوت بود، اونا با پوست روشنش تن به خواسته های غریبه ای با پوست تیره داده بود و آندرسِ غریبه هم تصویر مشابهی را می دید.

مشخصات کتاب الکترونیک

قیمت نسخه الکترونیک



منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA/book/90642