بروزرسانی: 17 آبان 1404
معرفی و دانلود کتاب خنده ی خورشید، اشک ماه: قصه ی پرماجرای سرقت جواهرات | رضا جولایی
نماینده ی شاه، که مرد میان سالی بود با ریش سیاه و خاکستری، هنگام صرف قهوه در ایوان عمارت نزد من آمد و بعد از ادای احترام و خیر مقدم چیزهایی در مورد آشنایی من با تاریخ و گذشته ی ایران و محلی پرسید که مایلم در آن جا عملیات حفاری خود را آغاز کنم. سپس متذکر شد که با توجه به اوضاع مملکت، اعلی حضرت مایل هستند این عملیات حتی المقدور در خفا صورت گیرد، مبادا که نمایندگان مخالف شاه حربه ای به دست آورده و آن را برضد منافع مملکت به کار گیرند.
معرفی کتاب خنده ی خورشید، اشک ماه: قصه ی پرماجرای سرقت جواهرات
قیمت نسخه الکترونیک
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D9%86%D8%AF%D9%87-%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B4%DA%A9-%D9%85%D8%A7%D9%87/book/72719
سال 1287 شمسی است. محمدعلی شاه قاجار به تازگی بر مسند حکومت نشسته و بر خلاف پدر خود مظفرالدین شاه، دل خوشی از مجلس و مشروطه خواهی ندارد. همین است که لیاخوف روسی، به محض شنیدن دستور به توپ بستن مجلس، سر از پا نمی شناسد و فوراً اطاعت امر می کند. شهر شلوغ شده و حوادث تاریخی یکی پس از دیگری رخ می دهند. اما در گوشه ی تاریک تری از شهر، اتفاقات دیگری در جریان است. چند سارق برای سرقت از خانه ای اعیانی اجیر شده اند. شهر زیر مه و غبار اتفاقات سیاسی محو شده، و این بهترین فرصت است که برای دزدین ماشین، راهی خانه شوند. همه چیز در ابتدا طبق نقشه پیش می رود تا آن که دزدها در زیرزمین خانه ی اشرافی با آن چه انتظارش را نداشتند رو به رو می شوند، در زیرزمین خانه، مجموعه ی نفیسی از اشیاء گران بها مخفی شده بود و این، ماجرا را برای دزدهای اجیرشده، بیش از پیش پیچیده می کرد. در بیرون از خانه ی اعیانی، وقایع سیاسی به سرعت سپری می شوند، مجازات مشروطه خواهان در راه است و نمایندگان کشورهای خارجی، خبر به توپ بستن را به سرعت مخابره می کنند. اما آیا نقشه ی سرقت از این خانه ی اشرافی گره مشترکی با حوادث بزرگ شهر دارد؟ آیا این نقشه ای ساده برای دستبرد به ثروتی هنگفت است، یا بخشی از یک ماجرای عجیب تر؟ برای پرده برداشتن راز سرقت جواهرات اعیانی و کشف ارتباط آن با حوادث شهر، با داستان خنده ی خورشید، اشک ماه همراه باشید.
قراردادی هم در این زمینه تنظیم می شود که ماحصل حفاری ها نصف به دولت ایران و نصف به دولت بریتانیا تعلق خواهد گرفت و بعد از مدتی تمجمج ابراز کرد که چون خزانه ی مملکت به شدت نیازمند پول است، دولت بریتانیا در صورتی که مایل باشد می تواند قدرالسهم ایران را هم به قیمت عادلانه خریداری کند و بعد، به عادت ایرانی ها که حرف نهایی خود را در لفافه و به صورت غیرمستقیم می زنند، اعلام کرد که خود او در قیمت گذاری عتیقه و اشیای باستانی تبحر دارد و می تواند قیمتی پیشنهاد کند که موردنظر «سرکار علیه» و دولت متبوعه باشد. از لبخند مرموز و حرکات دست و صورت او و آشنایی قبلی ای که با روحیات این قبیل افراد داشتم می توانستم حدس بزنم که لطف ایشان به من و دولت متبوعه چه منظور و مقصودی دارد. زمانی که میهمانی به پایان رسید، جناب سفیر از من خواستند که در کتابخانه به ایشان ملحق شوم. به کتابخانه رفتم. ایشان مرا در جریان اوضاع سیاسی فعلی ایران قرار دادند و تأکید کردند که ضمن رعایت آداب ورسوم ایرانی، باید از برانگیختن احساسات مذهبی ایرانیان اکیداً خودداری کنم.