بروزرسانی: 02 دی 1404
معرفی و دانلود کتاب روح تاریک برف | ایندیا هیل براون | انتشارات پرتقال
داستان تاریخی روح تاریک برف به قلم ایندیا هیل براون نژادپرستی را مورد مطالعه قرار می دهد. (پابلیشرز ویکلی)
می دانی فراموش شدن چه احساسی دارد؟...
کتاب روح تاریک برف پشت سر هم به من آرامش داد، اما شما را شکار خواهد کرد! (آر.ال. استاین، نویسنده ی کتاب به زیرزمین نزدیک نشو)
ایندیا هیل براون نامی آشنا در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان است. این نویسنده ی آمریکایی در دانشگاه کلافلین در رشته ی ارتباطات جمعی تحصیل کرد و بعدتر به عنوان روزنامه نگار مشغول به کار شد. او امروزه در زمره ی نویسندگان پرفروش ادبیات کودک و نوجوان قرار می گیرد و آثارش اغلب با تحسین منتقدان و استقبال علاقه مندان مواجه شده اند. تنها اثر او که به زبان فارسی برگردانده شده، روح تاریک برف نام دارد. ایندیا هیل براون انتشار کتاب بعدی اش را با عنوان «Rhythm & Muse» در زمستان 2023 به مخاطبان وعده داده است.
ایندیا هیل براون (India Hill Brown) کتاب روح تاریک برف را نخستین بار به تاریخ یکم نوامبر سال 2019 منتشر کرد. انتشار این اثر استقبال گسترده ی مخاطبان و تحسین منتقدان را برای او به همراه داشت. شبنم حاتمی کتاب نامبرده را به زبان فارسی برگردانده و انتشارات پرتقال ترجمه ی او را روانه ی بازار نشر ایران کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب روح تاریک برف
- کتاب کودک جالب توجهِ سال 2020 به انتخاب ALSC
- نوشته شده به قلم یکی از نویسندگان پرفروش رده ی سنی نوجوان
- نامزد جایزه ی NAACP Image در بخش آثار برجسته ی ادبی برای جوانان / نوجوانان
نکوداشت های کتاب روح تاریک برف
-
داستانی دل خراش و در عین حال نیرومند که به ما یادآوری می کند گذشته به زمان حال پیوند خورده است و هر مکان و هر فردی داستانی مخصوص به خود دارد. داستان هایی که شایسته ی بازگو شدن هستند. (رنه واتسون، نویسنده ی کتاب پرفروش تکه هایم را کنار هم بگذار)
کتاب روح تاریک برف مناسب چه کسانی است؟
همه ی داستان کتاب روح تاریک برف (The Forgotten Girl) از جایی آغاز شد که دنیل و بهترین دوستش در جهان، آیریس، تصمیم گرفتند تا نخستین برف سال را با یکدیگر مشاهده کنند. برای این کار آیریس بیشه ی پشت خانه های آن طرف خیابان را انتخاب کرده بود. یک فضای تفریح و بازی در بیشه قرار داشت که آیریس و دنیل می توانستند بدون آن که کسی آن ها را ببیند، آنجا بازی کنند؛ از طرفی، بیشه آن قدر نزدیک بود که می توانستند فوری به خانه هایشان باز گردند.
ترسناک و مرموز؛ دوست داشتنی و وحشتناک. (دن پابلوکی، نویسنده ی کتاب تیمارستان متروک گریلاک)
آیریس و دنیل در تلاش بودند تا درباره ی گذشته ی شهر خود بیشتر بدانند، اما هیچ خبر نداشتند که در این میان ناخواسته یک روح حسود را از خواب بیدار کرده اند که اتفاقاً درخواست های زیادی از آن ها دارد. روحی که به دنبال یک دوست صمیمی می گردد و اصلا اهمیتی نمی دهد که رسیدن به خواسته اش ممکن است هزینه هایی را به همراه داشته باشد.
بلافاصله پس از این اتفاق، ماجرای وحشتناکی برای آیریس رخ داد؛ او شروع کرد به کابوس دیدن. شب اول که وحشت زده از خواب پرید و به اطراف نگاهی کرد، همان طور که توقع داشت، همه چیز دقیقاً مثل قبل بود، مثل وقتی که دیشب به تختخواب آمده بود؛ همه به جز یک چیز: پنجره باز بود و برف داخل اتاقش می شد. آیریس تصور کرد از پنجره سایه ی دخترکی را می بیند که در جنگل کمین کرده است؛ توگویی قبر متروک شده ی داخل بیشه آیریس را به سوی خود می خواند...
او عاشق خواندن و نوشتن است و خود می گوید که در اوقات فراغتش می توانید او را در حال مطالعه و نوشیدن یک نوشیدنی گرم پیدا کنید. ایندیا براون در حال حاضر با شوهر و دو پسرش در کارولینا زندگی می کند. در صورتی که تمایل داشته باشید از او بیشتر بدانید، می توانید به وب سایتش به آدرس «indiahillbrown.com» مراجعه کنید.
در بخشی از کتاب روح تاریک برف می خوانیم
درگیرکننده، جذاب و در کل، جادویی! یک داستان کلاسیک ارواح که به طرز معناداری نژادپرستی و جدایی طلبی را در داستانی که عشق، دوستی و بخشش محور اصلی آن است، بررسی می کند. یک اثر دسته اول زیبا... (جی سی سروانتس، نویسنده ی پرفروش نیویورک تایمز)
«دنیل، ما چند قدمیه یه قبرستون هستیم که اصلاً نمی دونستیم وجود داره!» دنیل عینکش را روی بینی اش هل داد بالا، به کامپیوتر وصل شد و گفت: «خب پروژه ی ما هم واسه ی همینه دیگه. می تونیم بفهمیم چرا اون قبرها اون طور متروک افتادن اونجا، ولی این کار رو توی فضای امن کتابخونه انجام می دیم.»
یک داستان ارواح رعب انگیز که بر اهمیت عشق تأکید می کند. (وب سایت Spooky KidLit)
آیریس و دنیل پس از این اتفاق شروع می کنند به تحقیق کردن درباره ی تاریخچه ی شهرشان. پس از آن متوجه می شوند که قبر ایوری در قبرستانی برای سیاه پوستان واقع شده است و به زمانی برمی گردد که سیاه پوستان و سفیدپوستان -چه در زندگی و چه در زمان مرگ- از یکدیگر جدا بودند.
معرفی کتاب روح تاریک برف
ایندیا هیل براون در کتاب روح تاریک برف داستان دو دوست صمیمی به نام آیریس و دنیل را به تصویر می کشد که در یک شب سرد زمستانی تصمیم می گیرند مخفیانه به جنگل بروند و با هم فرشته برفی درست کنند. اما هیچ خبر ندارند که با این کار ناخواسته روح دخترکی مُرده را آزاد می کنند! هیل براون در کتاب حاضر داستانی اثرگذار با مضمون تبعیض نژادی، اهمیت دوستی و البته وحشت را پیش روی شما قرار می دهد. کتاب نامبرده جوایز متعددی را از آن نویسنده ی خود کرده است.
درباره ی کتاب روح تاریک برف
گذشته از کابوس های شبانه، آیریس می خواست بداند چرا در محله شان قبرستانی است که هیچ کس از آن خبر ندارد. می خواست بداند چرا همه ی آن آدم ها به فراموشی سپرده شده اند. صفحه ی مرورگر کامپیوتر را باز کرد و یکی از معدود اسم های خوانایی را که روی قبرها دیده بود، تایپ کرد.
اِیوری مور، ایسا، کارولینای شمالی. چیزی پیدا نشد. دوباره تلاش کرد، این بار تاریخ و اسم محله شان را هم وارد کرد. باز هم هیچی. انگار هیچ ردپایی از این دختر نبود. اما آیریس می دانست این دختر و همه ی آدم های مدفون در جنگل روزگاری زنده بوده اند. شاید ارواح برف آن دختر را کشته باشند. شاید همه شان را کشته باشند. همین طور شانسی عبارت ارواح برف را جست وجو کرد، با اینکه می دانست چیزی درباره ی قصه ی شوگا روی صفحه بالا نمی آید. البته قصه هایی درباره ی ارواح زمستان در فرهنگ های مختلف بود، اما آیریس چیزی که دقیقاً مثل قصه ی شوگا باشد، پیدا نکرد. به دنیل چیزی نگفت چون می دانست جواب دنیل چیست: «من که بهت گفتم.»
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D9%81/book/58802
آیریس نجواکنان فریاد زد: «اونجا حداقل پنج تا سنگ قبر بود!» تمام روز می خواست این ماجرا را برای دنیل تعریف کند، اما امروز امتحان مطالعات اجتماعی داشتند و ناهارشان را که در غذاخوری مدرسه خوردند، دیگر عملاً وقت مدرسه تمام شده بود. حالا هم کلاس های درس تمام شده و دوتایی داخل کتابخانه ی مدرسه نشسته بودند و همان طور که درباره ی پروژه تحقیق می کردند، آیریس هم از اتفاق های عجیب دیشب می گفت.
با این همه، مسأله ای وجود داشت؛ پدر و مادر دنیل و آیریس بارها و بارها به آن دو گفته بودند که اجازه ندارند وارد بیشه شوند. اگرچه آیریس خیلی اوقات که از مدرسه پیاده برمی گشت خانه، یا از در خانه شان بیرون می زد، جنگل را می دید که از پشت خانه هایشان پیدا بود. به هر روی، در یک شب زمستانی آن دو دوست تصمیم گرفتند مخفیانه و برخلاف گفته های پدر و مادرشان به بیشه بروند و با هم برف بازی کنند.
ترسناک و غم انگیز و مهم. من هر لحظه از کتاب روح تاریک برف را دوست داشتم! (الن اوه، نویسنده ی کتاب پرفروش فرزند آخرین اژدها)
شخصیت هایی متعلق به رده ی سنی راهنمایی که بدون شک کودکان و بزرگسالان از آن ها لذت خواهند برد. [یک] داستان خواندنی وهم آور. (بوک لیست)
یک داستان ارواح بدیع و ترسناک. (بارنز اند نوبل)
آیریس و دنیل به محیط بیشه قدم گذاشتند، گلوله برف های بزرگ ساختند و به هم پرت کردند، تا این که ناگهان اتفاق غریبی رخ داد. دنیل و آیریس درحالی که خودشان را انداخته بودند روی زمین تا روی سانت به سانت برف فرشته ی برفی درست کنند، ناگهان متوجه شدند روی سنگ قبر یک دختر به نام ایوری مور فرشته برفی شان را ساخته اند. آن ها هیچ خبر نداشتند که با این کار روح دخترک را که سال ها پیش مُرده بود، احضار کرده اند.
اطلاعات تاریخی ارائه شده درباره ی تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، گورستان های تفکیک شده و مهاجرت بزرگ کتاب روح تاریک برف را منحصربه فرد کرده است. داستانی شبح آلود با پیچش تاریخی. (مرور کتاب Kirkus)
نوجوانان بالای 14 سال که به رمان های ژانر وحشت علاقه مند هستند، کتاب روح تاریک برف را اثری مهیج و لذت بخش خواهند یافت. همچنین بزرگسالان علاقه مند به موضوعات تاریخی و یا مسائل اجتماعی مانند تبعیض نژادی و ... از خواندن این کتاب داستان غرق در لذت خواهند شد.