معرفی و دانلود کتاب صوتی سه سوت جادویی | احمد اکبرپور | نشر صوتی کتاب های درگوشی
انتشار: آذر 22، 1401
بروزرسانی: 17 آبان 1404

معرفی و دانلود کتاب صوتی سه سوت جادویی | احمد اکبرپور | نشر صوتی کتاب های درگوشی

احمد اکبرپور با نگارش کتاب صوتی سه سوت جادویی داستانی پرکشش و جذاب آفریده که برای نوجوانان سرگرم کننده و برای والدین آن ها آموزنده است. انتشارات افق کتاب صوتی سه سوت جادویی را به چاپ رسانده و نشر صوتی رادیو گوشه نیز آن را با صدای شادی هاشم لو منتشر کرده است.

کتاب صوتی سه سوت جادویی برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدن کتاب صوتی سه سوت جادویی علاوه بر اینکه تخیل نوجوانان را تقویت می کند، به مادران و پدران نیز نشان می دهد که فرزندانشان دنیا را چگونه می بینند. والدین کودکان و نوجوانان باید بدانند که گاهی کنار آمدن با مشکلات خانه و خانواده بیش از حد توان فرزندان آن هاست. پس پیش از آنکه فرزندشان به سبب آسیب های ناشی از مشکلات به واقعیت گریزی روی بیاورند، بهتر است راهی برای ترمیم خانواده و بهبود اوضاع خانه پیدا بکنند.

احمد اکبرپور، زاده ی 9 مرداد 1349، نویسنده و شاعر ایرانی است که برای کودکان و نوجوانان می نویسد. این نویسنده به پاس فعالیت های ادبی خود، جوایز مؤسساتی از جمله «کتاب سال ایران» و «شورای کتاب کودک» را از آن خود کرده است. احمد اکبرپور همچنین عضویت در شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان را در کارنامه ی خود دارد. «من مترسکم ولی نمی ترسم»، «ازدواج با خورشید»، «بفرمایید عینک مادام سوسکه»، «قطار آن شب» و «شب به خیر فرمانده» عنوان برخی از کتاب های این نویسنده هستند.

در بخشی از کتاب صوتی سه سوت جادویی می شنویم

بابا کاغذاش و مرتب می کنه. الته هنوز زوده ولی منم می خوام ازدواج کنم. ولی نکته ی مهم اینجاست که: «مثل مادرت، خیر!» و کاغذی رو که چند جاش خط خورده نشونم میده. «می بینی؟ من توی روزنامه آگهی می دم. می خوام زنی رو انتخاب کنم که شرایط روحی من و درک کنه. با تو و مامانم یه دوست واقعی باشه؛ یه رفیق صمیمی!».

معرفی کتاب صوتی سه سوت جادویی

نوجوانان مخاطبان این کتاب هستند، به ویژه اگر به خیال پردازی و داستان های تخیلی هم علاقمند باشند از شنیدن کتاب صوتی سه سوت جادویی بسیار لذت خواهند برد. شنیدن این کتاب برای والدینی که فرزندانشان وارد دور ه ی نوجوانی شده اند، بسیار مفید خواهد بود.

با احمد اکبرپور بیشتر آشنا شویم

واقعیت گریزی و رویاپردازی، پاسخ خیلی از کودکان، نوجوانان و یا بزرگسالان به مشکلاتی است که توان رویارویی با آن ها را ندارند. شخصیت اول کتاب صوتی سه سوت جادویی نیز نوجوانی است که وقتی می بیند خانواده اش از هم پاشیده و کسی به فکر او نیست، تصمیم می گیرد تا با «تات جلبکی» طرح دوستی بریزد. احمد اکبرپور در کتاب صوتی سه سوت جادویی دنیای دختری را برایمان به تصویر می کشد که اگرچه نمی تواند مشکلات زناشویی پدر و مادرش را حل کند و کمی آرامش را به فضای خانواده بیاورد، اما این توانایی را دارد که با دوست خیالی خود، ماجراهای هیجان انگیزی را تجربه کند.

داستان نوجوانی که از دنیای تلخ واقعیت به شیرینی رویاها پناه می برد! احمد اکبرپور در کتاب صوتی سه سوت جادویی از ماجراهای دختر نوجوانی برایمان می گوید که برای گریز از مشکلات خانوادگی، به دوست خیالی اش روی آورده است. دوستی که سه سوته خودش را به او می رساند تا در کنار هم به رویاپردازی ادامه بدهند.

درباره ی کتاب صوتی سه سوت جادویی

چیزای دیگه ای هم میگه ولی هوش و حواس من چارچنگولی پیش متنیه که پر از خط خوردگیه. «آگهی یک ازدواج صمیمیانه!» توی کوچه بابا کاغذ و از دست من می گیره تا به خاطر خط خوردگی، خودش برام بخونه. یه چیزایی متوجه میشم که از من و مامان بزرگم صحبت کرده ولی من به ازدواج صمیمانه و غیرصمیمانه فکر می کنم.



منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B3%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D8%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C/book/72247

مامان بزرگ میگه: «بگو که بابات می خواد زن بگیره. شاید از حسادت منفجر بشه.» توی فکرمه که چه جواب دندان شکنی بهش بدم که بابا میگه: «بریم دخترم.» هنوز از در حیاط بیرون نرفتیم که مامان بزرگ دوباره همون چیزا رو میگه. به اضافه ی اینکه: «بگو خیلی هم خوشگله! مثل ماه، مثل عروس.» یواشکی می خندم.

پدر و مادر هر دو قصد دارند تا به زندگی خانوادگی خود پایان بدهند. پدر می خواهد مجدداً ازدواج کند و گویا مادر هم قصد دارد همسر جدیدی را جایگزین او کند. هیچ کدام به فرزندشان و آینده ای که پیش روی او قرار دارد، توجهی نمی کنند. فرزند خانواده که در ابتدا کاری جز غصه خوردن انجام نمی داده، تصمیم می گیرد به جای اشک ریختن و ناراحت بودن، فکری به حال خودش بکند، چونکه جز خودش هیچکس نگران او نیست. در این زمان خلاقیت فوق العاده ی او به کمکش می آید تا دوستی را تصور کند که هم فکر و همراه او باشد. با وجود تات جلبکی او دیگر هرگز گریه نمی کند و اگر غم های واقعی به سراغش بیایند، فقط برای یک لحظه او را به خود مشغول می کنند. چون به سرعت مثل حباب های صابون می ترکند از بین می روند.